ツ خودمونی ツ



دورانی را در حال سپری هستم که میتونم بهش لقب " رو روال ترین حالت زندگی " بهش بدم !

همه چیز عادی و معمولی و ساده در حال گذره

از فضا وبلاگ نویسی هم به شدت فاصله گرفتم

زندگیم شده ریاضی مهندسی که ترم تابستون برداشتم و تمرینات بسی سخت

و تلگرام و اینستاگرام و بازی !

البته که یکی دو تا نیمچه سفر هم رفتیم به چادگون و قم و تهران و برج میلاد و استوری پشت استوری!!!:))

وبلاگم که فعلا فعالیت ندارم همینجور گذاشتم باشه تا یه روزی ببینیم چی میشه!؟

این پستم گذاشتم که همه بدونن زنده ام هنوز !!!

+ یه جوری دارم این پست مینویسم انگار مثلا 1k طرفدار دارم :))


قبلاترترها کلی حرف داشتم کلی پست میزاشتم کلی خوش میگذشت ( مخصوصا دوران بلاگفا)

قبلاترها حرف کم داشتم ولی خوب مینوشتم و خودمم از حرفام خوشم میومد و تنی چند از مخاطبان وب (اوایل بلاگ)

قبلا حرف نداشتم ! ینی چیز خاص قابل بیان نبود

الان حرف دارم ولی اصن دلم نمیاد بنویسم ! نمیدونم شاید چون از فضای بلاگ فاصله گرفتم

همون قبلا ها من خیلی مطالبمو ثبت میکردم که فقط اینده ها داشته باشم،اماا

اما الان با خودم میگم من که مخاطب خاص و عامی ندارم که بخوام حرفی بزنم

خودمونیش میشه قبلا واس دل خودم مینوشتم ، الان نیاز به توجه بقیه دارم !

میدونم باید بنویسم تا مخاطبم پیدا بشه اما !اما! اما! هر نوشته ای مخاطب نداره

کلاً یه چیزیم هست نمیدونم چمه :(

خدا خودش همه را شفا بده !

+ یکی از لذت های این دوران یخ زده ، بازی #کوییز_آف_کینگ

خوب و سرگرم کننده !

ای خدااااااا ، چیکار کنم خوب شم ؟؟




تو این مدت

خیلی وقتا اومدم نشستم پای سیستم

که یه پست بزارم

ولی همون لحظه که خواستم شروع کنم به تایپ کردن حسش پریده

ینی با خودم فکر میکنم ارزش پست گذاشتن نداره

از فوتبال گرفته تا تلویزیون و مختار و  شوخی ها و دانشگاه و بی درسی و حوصله سر رفتن و فیلم دیدن و دل گرفتن و دلتنگی و مشکلات

این اتفاق دقیقا برای اینستاگرام هم افتاده

هزاربار خواستم یه چیزی پست کنم ولی یهو دلم نخواسته

نمیدونم چمه !؟

کل روزم خلاصه شده به تلگرام (گوشی)و Quiz Of King  و خواب و خوراک !

کلاً دوران عجیبیه !

خدا همه را شفا بده


+این عکسم میخواستم بعد عمل، اولین پست اینستا و اینجا بزارم که موقع گذاشتنش حسش میپرید


کمر


دوشنبه 15 شهریور ساعت 6 راه افتادم سمت بیرجند

سه شنبه صبح رسیدم

واسه کارای  مرخصی رفته بودم

مدیر گروهمون نبود

اون زمان خیلی ضدحال بود

ولی بعدش که رفتم پیش معاون آموزشی دانشکده و راهنمایی های به مراتب بهتری انجام داد خوشحال شدم

اینکه یه چیزی هست به اسم مرخصی پزشکی که جزو سنوات تحصیلی محسوب نخواهد شد و اگه دکتر تایید کنه حله

خلاصه تاییدیه پزشک هم فردا صبحش گرفتم و تحویل دادم

الان که دارم این پست را میزارم سه شنبه 23 شهریور هنوز مرخصیم تایید نشده و ان شاالله حله

پنجشنبه هم به دلایلی بیرجند موندم

و جمعه شب راه افتادم سمت مشهد که برم با خانواده باشم

جاتون خالی دعای عرفه هم مشهد بودم خیلی عالی بود

صبح روز عید قربان (دوشنبه) راه افتادیم سمت منزل !!

تو راه از سمت شاهرود و سمنان و قم و کاشان اومدیم

شب خونه داداشم تو قم خوابیدیم و صبح راه افتادیم و ظهر خونه بودم

فردا هم به امید خدا عمل دارم

ان شاالله یه عمل خوب و بعدشم زندگی خوب

فقط این یک ترم مرخصی فک کنم خیلی سنگین برام تموم بشه

حلال کنید

 

+ طی یک اتفاق عجیب و غریب عمل به روز جمعه 26 شهریور موکول شد !

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Rus دانلود فیلم و سریال 96 فایل های آموزشی در مورد ems حفاظ رودیواری آموزش رمان نویسی | خانه رمان ماجراهای خواستگاری . خوشمزه ترین مزه ها به وبلاگ کتابخانه علامه طباطبایی اسفرورین خوش آمدید